به گزارش سرویس سیاسی صراط نیوز روزنامه های زنجیره ای "شرق" و "سازندگی" در شماره امروز خود طی مطالبی با عناوین «دستور پزشکیان برای احیای کانون پرورش فکری» و «آینده کانون» در یک رپرتاژ خبری بی سابقه برای موسسه مذکور، به بازنشر نامه رئیس دفتر پزشکیان به وزیر آموزش و پرورش پرداختند و خواهان رفع نگرانی ها و درنظرگیری پیشنهادهای اعضای «انجمن نویسندگان کودک و نوجوان» در خصوص الغای طرح ادغام واحدهای کانون در آموزش و پرورش شدند!
اما به راستی چه فوریت و ضرورتی موجب شده تا دولت وفاق بازان و لشکر رسانه ای حامیان آن، تا این حد نسبت به ادغام یا انحلال «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» حساس بوده و در برابر آن موضع گیری کنند؟ برای فهم این موضوع تنها کافیست مروری بر تاریخچه شکل گیری این کانون داشته باشیم.
یکی از نهادهایی که در راستای سیاست های فرهنگی فرح پهلوی در سال 1344 تاسیس شد، «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» بود. اصولاً این "کانونهای پرورش فکر" سیاستی بود که از زمان روی کار آمدن دودمان پهلوی در 1304 در دستورکار کانونهای جهانوطن و زرسالار جهانی قرار گرفت. بیوه شاه معدوم مسئولیت تاسیس و اداره کانون پرورش فکری را به دوست، ندیمه و دستیار ارشد خود «لیلی امیر ارجمند» سپرد که زنی جاسوسه دوجانبه دستگاه های اطلاعاتی، از اروپای شرقی گرفته تا سازمان سیا آمریکا بود!
سپردن مسئولیت نهادهای حساسی همچون وزارت آموزش و پرورش به فرخ رو پارسای بهایی الاصل و لیلی امیر ارجمند فاسد، نشان از این حقیقت داشت که رژیم ملعون پهلوی، برای منحرف نمودن نسل ایرانیان از همان دوران کودکی برنامه ریزی کرده بود. افزون بر این، راه اندازی کانون های آموزش زبان انگلیسی ذیل همین موسسه، از دیگر اقدامات این رژیم منحوس برای مبارزه با فرهنگ بومی و غربی سازی جامعه ایرانی محسوب می شد.
جالب اینجاست که پس از رخداد انقلاب شکوهمند اسلامی و حتی در جریان رقم خوردن انقلاب فرهنگی، این کانون مشکوک نه تنها بدون تغییر نام و با همان آرم طراحی شده دوران پهلوی به فعالیت خود ادامه داد بلکه پی ریزی بسیاری از انحرافات تربیتی را نیز در قالب تولید فیلم و نمایش های عروسکی در حوزه کودک و نوجوان آغاز نمود.
لازم است بدانیم بسیاری از به اصطلاح هنرمندان و کارگردانان مساله دار، برآمده و پرورش یافته کانون پرورش فکری بوده اند که پس از کسب شهرت و دریافت بودجه های کلان از بیت المال، علیه نظام اسلامی به لجن پراکنی و ضدیت با این شجره طیبه پرداختند.